پروتکل لایه 1 بلاک چین چیست؟ آشنایی کامل با لایه یک بلاک چین
به گام بعدی در سفر خود برای درک دنیای حواس پرت و شگفت انگیز کریپتو خوش آمدید. من میدانم که این صنعت میتواند گاهی اوقات طاقتفرسا و پیچیده به نظر برسد، اما زمانی که همه چیز را یک قدم برمیدارید، لازم نیست اینطور باشد. درک دقیق مفاهیم اصلی یک راه عالی برای شروع است، و دقیقاً به همین دلیل است که بیگ اینکام امروز در این مقاله همه چیزهایی را که در مورد لایه 1 بلاک چین باید بدانید را پوشش خواهد داد.
ممکن است این صنعت به ساختن کلماتی مانند هودل، گیم فای، دیفای، سی دیفای، دپس، توکنومیک، ساتوشی، مونباگس و غیره شما را گمراه کند. سپس، نکته بعدی که می دانید شخصی شروع به صحبت در مورد لایه 0، لایه 2 و لایه 3 می کند، در حالی که شما حتی نمی دانستید که لایه 1 بلاک چین وجود دارد، یا جک دورسی شروع به صحبت در مورد وب 5 می کند در حالی که ما هنوز حتی وب 3 را درک نکرده ایم. !
این موضوعات نگرانی ندارد. کریپتو از این نظر عالی است و اگر از چالشی برای از بین بردن سوالتان میخواهید لذت ببرید با بیگ اینکام تا انتهای این مقاله همراه باشید.
برای کمک به سرعت بخشیدن به شما، ممکن است از این مقالات ما نیز لذت ببرید:
حالا بدون بحث بیشتر، بیایید برخی از سردرگمی ها را برطرف کنیم و لایه های 1 را پوشش دهیم.
لایه 1 بلاک چین چیست؟
لایه 1 بلاک چین را می توان به عنوان لایه اصلی یا خود بلاک چین در نظر گرفت. همچنین سریعاً یادداشت خواهم کرد که اصطلاحات “شبکه بلاک چین” و “پروتکل بلاک چین” به یک چیز اشاره دارد و این اصطلاحات اغلب به صورت مترادف استفاده می شوند.
یک راه آسان برای شناسایی پروتکل لایه 1 این است که آیا یک سکه در شبکه دارد یا خیر. بیت کوین یک سکه است، اتریوم یک سکه است، در مورد کاردانو، سولانا، NEAR، آوالانچ، ویچین، تتا و غیره نیز صدق می کند. اینها همه پروتکل های بلاک چین لایه یک با یک توکن بومی هستند که بسیاری از آنها می توانند قراردادهای هوشمند، DApps و نشانه های دیگر باشد.
صدها لایه 1 بلاک چین وجود دارد که برای نام بردن همه آنها در اینجا بسیار زیاد است. با توجه به Chainalysis، در اینجا ده بلاک چین لایه اول بر اساس ارزش بازار آورده شده است:
بسیاری ممکن است مخالف گنجاندن پلکادات و کازماس در آن لیست باشند. در حالی که این بلاکچینها ویژگیهای بسیاری را به اشتراک میگذارند و از بسیاری جهات با تعریف پروتکل لایه 1 مطابقت دارند، برخی این شبکهها را بهدلیل برخی از ویژگیهایشان بهترتیب بهعنوان شبکههای لایه 0 و لایه 3 طبقهبندی میکنند. بعداً در مورد آن بیشتر بحث خواهیم کرد.
به هر حال، پروتکل بلاک چین لایه یک، شبکه بلاک چین پایه ای است که مسئولیت تراکنش های درون زنجیره ای و عملکرد اصلی را بر عهده دارد. بلاک چین لایه یک معماری اصلی است که راه حل های دیگر، DApps، قراردادهای هوشمند و حتی زنجیره های دیگر را می توان بر اساس آن ساخت.
بلاک چین های لایه 1 مختلف برای اهداف مختلف طراحی و بهینه شده اند. بیت کوین به گونه ای طراحی شده بود که یک ارز همتا به همتا برای تراکنش های ساده و غیرقابل اعتماد باشد و ذخیره ارزش باشد، در حالی که اتریوم اولین بلاک چین بود که عملکرد قرارداد هوشمند و DApps را در خود جای داد و می توانست برای ایجاد توکن هایی که بر روی آن ها اجرا می شوند استفاده شود. شبکه.
سپس پروتکل های لایه 1 قرارداد هوشمند دیگری وجود دارند که مستقیماً با اتریوم رقابت می کنند مانند سولانا ، کاردانو ، آوالانچ و تعداد زیادی از موارد دیگر. برخی از لایههای 1 بر پرداختهای بینالمللی تمرکز میکنند، مانند ریپل و استلار ، برخی بر قابلیت همکاری، مانند پولکادات و کازماس تمرکز دارند ، در حالی که پروژههایی مانند تتا بر آینده پخش ویدئو، وی چین بر تدارکات زنجیره تامین و غیره تمرکز میکنند. بنابراین، می بینید که بلاک چین های لایه یک مختلفی برای مشاغل مختلف طراحی شده اند و رقابت شدید است.
در واقع، اگر نگاهی به DeFi Llama بیندازیم، یک سایت محبوب که پروتکلهای بلاک چین و برنامههای کاربردی مبتنی بر قرارداد هوشمند را ردیابی میکند، ۱۳۰ رقیب اتریوم فهرست شدهاند. درک وسعت و اهمیت اتریوم به عنوان یک پروتکل لایه 1 بسیار مهم است زیرا در حال حاضر بیش از 58 درصد از سهم بازار بر کل صنعت DeFi تسلط دارد:
به همان اندازه که اتریوم عظیم است، با بیش از 40 میلیارد دلار ارزش کل قفل شده در زمان نگارش، حتی اتریوم نیز توسط بیت کوین تحت الشعاع قرار می گیرد:
اگرچه علیرغم عمق این دارایی ها، بیت کوین، اتریوم و تقریباً هر ارز دیجیتال دیگری با مشکلی روبرو هستند که آینده ابزار آنها را به خطر می اندازد.
پروتکل های لایه 1: مشکل مقیاس بندی / سه گانه بلاک چین
مسائل زیادی در کریپتو وجود دارد که همه ما از آنها آگاه هستیم. هک های DeFi، کلاهبرداری، قاتل، نوسان قیمت وجود دارد و وارن بافت فکر می کند که بیت کوین احمقانه است.
همه اینها مسائلی هستند که چشمان صنعت را سیاه میکنند، و در عین حال که مایه تاسف هستند، یک مسئله بزرگتر از همه آنها وجود دارد و حیات فناوری بلاک چین را در هسته و در مفهوم طراحی آن تهدید میکند. این مشکل ریشه پروتکل های لایه 1 بلاک چین را از بین می برد و استفاده آینده از این فناوری را تهدید می کند.
این مشکل مقیاس پذیری است و ثابت شده است که حل آن دشوارترین مشکل در کریپتو است. قبل از اینکه بفهمیم چرا لایههای پروتکل و فناوریهای مختلفی بر روی برخی از پروتکلهای بلاک چین ساخته شدهاند، باید این موضوع را درک کنیم.
این مسئله معمولاً به عنوان سه راه بلاک چین شناخته می شود. بلاک چین Trilemma اولین بار توسط یکی از بنیانگذاران اتریوم ویتالیک بوترین ابداع شد و مجموعه ای از سه هدف اصلی را پیشنهاد می کند که در هر پروتکل لایه 1 وجود دارد. به گفته ویتالیک، برای اینکه یک شبکه کریپتو مفید باشد، و بیشتر در صنعت، یک بلاک چین باید این سه الزام را برآورده کند:
- تمرکززدایی – بلاک چین ها به جای مدیریت و کنترل توسط یک مرجع یا نهاد واحد، باید کنترل شبکه را بین شرکت کنندگان توزیع کنند.
- امن – امنیت در بلاک چین بسیار مهم است و هر شبکه باید در برابر هک ها نفوذ ناپذیر باشد و از کنترل شبکه توسط عوامل مخرب جلوگیری کند یا تراکنش ها و تاریخچه را تغییر دهند.
- مقیاس پذیر – بلاک چین ها باید بتوانند حجم عظیمی از تراکنش ها و حجم فعالیت ها را بدون افزایش زمان تراکنش ها یا هزینه ها پشتیبانی کنند.
توسعه دهندگان با این مسئله روبرو هستند که هنگام ساختن بلاک چین، یکی از این سه مورد اغلب باید قربانی شود تا به دو مورد دیگر دست یابند حتی در لایه 1 و لایه 2 و لایه 3.
یک مثال خوب برای این موضوع، اتریوم است که بسیار غیرمتمرکز و فوقالعاده امن است، اگرچه با زمانهای تأیید کند، تراکنشهای پایین در ثانیه و هزینههای بالای گاز، اصلاً مقیاسپذیر نیست.
این را با زنجیره محبوب BNB بایننس (که قبلاً به عنوان زنجیره هوشمند بایننس شناخته می شد) مقایسه کنید که ایمن و بسیار مقیاس پذیر است. این یک بلاک چین بسیار کارآمد با تراکنش های سریع و کارمزدهای کم است، اما به شدت متمرکز است، که نقطه مقابل آن چیزی است که بسیاری معتقدند ارز دیجیتال باید باشد.
در اینجا نگاهی به این دو لایه 1 در کنار یکدیگر داریم:
به هر حال، به سهگانه مقیاسبندی برگردیم. موضوع عدم توانایی ایجاد یک شبکه بلاک چین غیرمتمرکز، ایمن و مقیاس پذیر، منجر به نوآوری های متعدد و طیف متنوعی از راه حل های لایه 1 و لایه 2 برای غلبه بر این چالش ها برای حل مشکل سه گانه شده است.
راه حل لایه 1 راه حلی است که مستقیماً در خود پروتکل اصلی ساخته شده است. تمام تراکنش ها و تاریخچه تراکنش ها به صورت زنجیره ای، در زمان واقعی پردازش می شوند و هیچ راه حل یا زنجیره جانبی خارج از زنجیره مورد نیاز نیست. راهحلهای لایه ۲ شامل پردازش تراکنشهای خارج از زنجیره، سپس پخش به زنجیره اصلی در فواصل دورهای تعیینشده توسط پروتکل است. این اجازه می دهد تا بیشتر حجم در معاملات دسته ای یا زنجیره های جانبی پراکنده شود.
تنها شبکهای که من میدانم و ادعا میکند این مشکل سهگانه را بدون استفاده از لایه 2 حل کرده است، الگورند است. شما می توانید در مورد این شبکه بسیار پیشرفته، چشمگیر و قدرتمند در بررسی الگورند ما اطلاعات بیشتری کسب کنید .
بسیار خوب، بنابراین می دانیم که مقیاس پذیری یکی از دشوارترین مسائلی است که می توان بر آن غلبه کرد و انتقاد اصلی علیه بلاک چین هایی مانند بیت کوین و اتریوم است. هیچ یک از پروتکل ها به تنهایی قادر به پشتیبانی از پرداخت مالی جهانی یا زیرساخت اینترنتی نیستند حتی پروتکل لایه 1 بلاک چین. در لایه اصلی، هیچ یک از شبکهها نمیتوانند تراکنشهای کافی را در دقیقه پردازش کنند، و هزینهها آنقدر زیاد است که نمیتوانند راهحلهای زیرساختی جهانی را قابل اجرا کنند، به همین دلیل به لایههای اضافی نیاز است.
اولین راه حل برای حل مسئله مقیاس پذیری، معرفی راه حل های لایه 1 است. راه حل لایه یک خود پروتکل پایه را بهبود می بخشد تا سیستم کلی را مقیاس پذیرتر کند. دو رویکرد در اینجا برای کارآمدتر کردن پروتکل پایه مواردی مانند انتخاب پروتکل توافقی و اشتراک گذاری هستند.
پروتکل اجماع
چندین پروتکل اجماع مختلف در شبکه های مختلف در حال آزمایش هستند. هر کدام از این لایه ها از جمله لایه 1 مزایا و معایب خود را دارند و از منظر فنی کاملاً متفاوت هستند. در حالی که تعداد زیادی برای پوشش همه آنها در اینجا وجود دارد، من به دو مورد اصلی اشاره می کنم.
اثبات کار – این اولین پروتکل اجماع بود که معرفی شد و پروتکل اجماع مورد استفاده افرادی مانند بیت کوین، لایت کوین، اتریوم، دوج کوین و غیره است. اکنون، ممکن است انواع صحبت ها در مورد اتریوم 2.0 یا ادغام اتریوم را بشنوید، و این به این واقعیت اشاره دارد که اتریوم در حال انتقال از اثبات کار (PoW) به اثبات سهام (PoS) است. من در اینجا به جزئیات آن نمی پردازم، اما گای این ویدیوی عالی را دارد که در آن دقیقاً آنچه را که با ادغام اتریوم اتفاق می افتد خلاصه می کند:
PoW هم برای دستیابی به اجماع و هم برای امنیت استفاده میشود و از ماینرها برای رمزگشایی الگوریتمهای رمزنگاری پیچیده برای تولید بلوکهایی استفاده میکند که به بلاک چین اضافه میشوند و توکنهای بیشتری استخراج میکنند. مکانیسم اجماع PoW با سه نقص کلیدی مبارزه می کند: اغلب کندتر از PoS است، مقیاس پذیر نیست و منابع فشرده است. هر لایه از بلاک چین از جمله لایه 1 بسیار مهم است.
اثبات سهام – مکانیزمی است که از یک اجماع توزیع شده در شبکه بلاک چین استفاده می کند و به کاربران اجازه می دهد تا تراکنش های بلوکی را بر اساس سهام خود تأیید اعتبار کنند. Proof-of-Stake به جای ماینرها از اعتبار سنجی استفاده می کند و شرکت کنندگان می توانند سکه ها را برای ایمن سازی شبکه به اشتراک بگذارند. PoS از نظر سرعت تراکنش نسبت به PoW کارآمدتر است، به انرژی کمتری نیاز دارد و کارمزد کمتری دارد، اما مسلماً امنیت کمتری دارد و ممکن است از مشکلات متمرکز سازی رنج ببرد.
انواع مختلفی از مکانیسمهای اجماع وجود دارد مانند اثبات صلاحیت، اثبات ظرفیت، اثبات سوختن، اثبات تاریخ، اثبات سهام واگذار شده، اثبات سهام خالص، و غیره. ، اما دو مورد اصلی اثبات کار و اثبات سهام هستند. پروتکل های محبوب لایه 1 که از PoS استفاده می کنند عبارتند از کاردانو، BNB، وی چین، فلو، تزوس، آوالانچ، تتا و صدها پروتکل دیگر.
مکانیسم اجماع انتخاب شده توسط بلاک چین های لایه 1 مختلف اولین گامی است که بسیاری از عملکردها و ویژگی های اصلی یک شبکه را تعیین می کند. مکانیسم اجماع مانع از تقلب عمدی بلاکچین توسط بازیگران بد با حملات دوگانه میشود و دشواری پیشنهاد بلوکهای جدید را تعیین میکند که منجر به مواردی مانند توان عملیاتی تراکنش و TPS میشود. مکانیسم اجماع همچنین به طور همزمان گره های خوب را تشویق می کند تا بلوک هایی را پیشنهاد کنند تا پذیرفته شوند.
مکانیسم اجماع اساساً یک مکانیسم تحملپذیر خطا است که برای دستیابی به توافق، اعتماد و امنیت در سراسر شبکه استفاده میشود، در حالی که پایداری و مقیاسپذیری لایه اصلی شبکه را دیکته میکند. کلیه لایه های بلاک چین از جمله لایه 1 بسیار مهم هستند.
شاردینگ
اکنون، قبل از اینکه مانند یک دختر مدرسه ای شروع به قهقهه زدن کنید، بله، شاردینگ یک اصطلاح و روش واقعی است که برای مقیاس بندی در سطح لایه 1 استفاده می شود. شاردینگ رویکردی است که شامل تقسیم یک شبکه به مجموعه ای از بلوک های پایگاه داده مجزا به نام “شارد” است. این امر اساساً زنجیره بلوکی را قابل مدیریت تر می کند و الزامات همه گره ها را برای پردازش تراکنش ها به منظور حفظ و اجرای شبکه آسان می کند.
بلوک های بلاک چین نیاز به نگهداری اطلاعات زیادی مانند ارسال و دریافت اطلاعات و در بسیاری از موارد کل تاریخچه بلاک چین دارند، بنابراین داده های زیادی وجود دارد که باید در هر بلوک منتقل شود. با به اشتراک گذاری و شکستن شبکه، این بلوک ها اکنون داده های کمتری دارند که نیاز به انتقال و پردازش دارند و در نتیجه تراکنش های سریع تر و کارآمدتر انجام می شود.
در اینجا تصویری عالی نشان میدهد که چگونه شاردینگ از روی کاغذ کار میکند: بلوکهای ساختمان سیستمهای بلاک چین شاردینگ: مفاهیم، رویکردها، و مشکلات باز.
این خرده ها در یک توالی موازی پردازش می شوند و امکان افزایش قابلیت ها و ظرفیت های پردازش را فراهم می کنند. خوب است اشاره کنیم که در حالی که بسیاری از شبکه ها راه حل های اشتراک گذاری را پیاده سازی می کنند، بسیاری از این موارد تئوری بوده و تجربی در نظر گرفته می شود از جمله لایه 1. به یاد داشته باشید که فناوری بلاک چین هنوز جدید است و مانند میمون هایی که یاد می گیرند چگونه از ابزار استفاده کنند، ما نیز اساساً در حال پرتاب اسپاگتی به دیوار هستیم و می بینیم که چه چیزی می چسبد.
بنابراین، مکانیسم توافق و اشتراک گذاری دو راه کلیدی برای دستیابی به مقیاس پذیری در پروتکل لایه یک هستند، اگرچه این روش ها محدودیت های خود را دارند، به همین دلیل است که راه حل های لایه 2 پیاده سازی شده اند. بسیاری از پروتکلهای لایه 1 وجود دارند که از مکانیکهای پیشرفته شاردینگ استفاده میکنند تا به طور کلی نیاز به مقیاسبندی راهحلها نداشته باشند.
یکی از پیشرفته ترین پروتکل های لایه 1 که از راه حل های رمزنگاری فوق العاده پیشرفته برای دستیابی به مقیاس پذیری مستقیم در پروتکل بدون نیاز به راه حل های لایه 2 استفاده می کند، کاردانو است.
یکی دیگر از پروتکل های بلاک چین جالب که از شاردینگ به عنوان راهی برای جلوگیری از اتکا به راه حل های مقیاس بندی لایه 2 استفاده می کند، الروند است . الروند از ترکیب مکانیزم اجماع ایمن اثبات سهام (SPoS) به همراه تطبیق حالت تطبیقی برای دستیابی به خروجی تراکنش نظری 100000 TPS استفاده می کند.
تفاوت لایه 1 با لایه 2 و فراتر از آن
لایه 2 همچنین اغلب به عنوان راه حل های مقیاس بندی لایه 2 شناخته می شود زیرا هدف آن مقابله با مسئله مقیاس بندی است. لایه 2 به یک چارچوب یا پروتکل ثانویه اشاره دارد که بر روی یک بلاک چین موجود ساخته شده است و اجازه می دهد تا تراکنش ها خارج از زنجیره اصلی پردازش شوند تا به توزیع بار کاری و جلوگیری از تنگناها و تراکم ها کمک کند. کاربردهای لایه 1 را نیز ذکر کرده بودیم.
همانطور که گفته شد، مکانیسم اجماع و اشتراک گذاری تنها می تواند یک پروژه را تا این حد طولانی کند، به همین دلیل است که پروژه های بسیاری برای کمک به مقیاس بلاک چین توسعه یافته اند. برجسته ترین آنها در اتریوم وجود دارد. در اینجا نگاهی به اکوسیستم راه حل مقیاس پذیری لایه 2 اتریوم داریم:
از آنجایی که اتریوم تا حد زیادی پر استفاده ترین شبکه با بیشترین DApp و موارد استفاده است، نیاز شدیدی به راه حل های مقیاس پذیر برای عرضه در اتریوم ASAP وجود داشت. راه حل های مقیاس بندی لایه 2 کاملاً پیچیده هستند و ما نمی توانیم در اینجا بدون تبدیل این مقاله به کتاب درسی به جزئیات فنی عمیق در مورد آنها بپردازیم، اما قابل توجه ترین راه حل های مقیاس بندی لایه 2 برای اتریوم عبارتند از:
مجموعههای Zk – که توسط پروژههایی مانند Loopring و Polygon Hermez استفاده میشوند.
مجموعه های خوش بینانه – مورد استفاده افرادی مانند آربیتروم و آپتیمیزوم.
والیدیوم ها – توسط پروژه هایی مانند DeversiFi و Immutable X استفاده می شود.
کانال های دولتی – توسط پروژه هایی مانند شبکه Raiden و شبکه لیکویید استفاده می شود
بلاک چین های تودرتو – مانند شبکه پلاسمای OMG اتریوم
یکی دیگر از راه حل های مقیاس بندی در حالی که ما در حال بررسی موضوع هستیم، استفاده از زنجیره های جانبی است. زنجیره های جانبی، بلاک چین های سازگار با اتریوم هستند که از ماشین مجازی اتریوم (EVM) پشتیبانی می کنند. زنجیره های جانبی می توانند به عنوان یک لایه اجرایی خارجی برای لایه 1 مانند اتریوم عمل کنند و برجسته ترین راه حل زنجیره جانبی برای اتریوم، شبکه پالیگان (MATIC) است.
برای اینکه ایده ای از نحوه عملکرد پالیگان به شما ارائه دهیم، در اینجا یک نمودار خوب از Coin Central آورده شده است.
لایه 1 و لایه 2 بلاک چین همه یک خصوصیاتی دارند.
زنجیرههای پلاسما نیز مقدمهای نسبتاً جدید برای راهحلهای مقیاسبندی هستند و به اثباتهای تقلب مانند جمعبندیهای خوشبینانه متکی هستند، اما در دسترس بودن دادهها را خارج از زنجیره حفظ میکنند که به توان عملیاتی تراکنش کمک میکند.
همچنین ذکر این نکته مهم است که شبکه لایتنینگ بیت کوین نیز یک راه حل مقیاس بندی لایه 2 در نظر گرفته می شود زیرا پروتکل دومی است که بر روی پروتکل پایه بیت کوین ساخته شده است. شبکه لایتنینگ در دسته کانال های دولتی قرار می گیرد و به بیت کوین اجازه می دهد تا به طور قابل توجهی کارآمدتر و موثرتر به عنوان یک شبکه پرداخت جهانی استفاده شود. این به بیت کوین اجازه داده است تا به مقیاس پذیری و توان عملیاتی بسیار بیشتری دست یابد.
میتوانید در مورد شبکه لایتنینگ بیتکوین و اینکه چرا ممکن است مهمترین پیشرفت در کریپتو از زمان ایجاد خود بیتکوین باشد، از ویدیوی گای بیشتر بدانید: شبکه روشنایی بیتکوین، آنچه باید بدانید!
بنابراین، مهرهها و پیچها را پوشش میدهد که لایه 1 و لایه 2 چیست، اما آیا عبارت لایه 0 را شنیدهاید؟
این یکی کمی خنده دار است و همه با این اصطلاح موافق نیستند. تقریباً اگر از دو نفر بخواهید اینترنت را تعریف کنند، دو پاسخ متفاوت دریافت خواهید کرد، برخی به مفهوم لایه 0 اعتقاد دارند، در حالی که برخی دیگر قانع نشده اند. مفهوم بسیار ساده است، و من شخصا فکر می کنم منطقی است که به برخی از پروتکل ها به عنوان لایه 0 اشاره کنیم، در حالی که برخی دیگر آنها را به عنوان لایه 1 طبقه بندی می کنند.
اجازه بدهید توضیح دهم:
بسیاری از ما هستند که معتقدند آینده فناوری بلاک چین چند زنجیره ای خواهد بود، که برنده پروتکل واحد نخواهد بود. بسیاری از ماکسی های اتریوم بر این باورند که آینده بر اساس اتریوم ساخته خواهد شد و هر چیز دیگری با شکست مواجه خواهد شد، در حالی که برخی دیگر معتقدند همانطور که مایکروسافت و اپل امروزه وجود دارند، چندین لایه 1 نیز در آینده وجود خواهند داشت و در وظایف و صنایع مختلف تخصص خواهند داشت.
اگر به تمام موارد استفاده مختلف برای بلاک چین نگاه کنیم، فکر می کنم کاملاً واضح است که دنیای وب 3 به اندازه کافی بزرگ خواهد بود که بیش از یک پروتکل لایه 1 بلاک چین را در خود جای دهد:
امروزه رایانه ها و تلفن ها، صرف نظر از سازنده یا سیستم عاملشان، به لطف برنامه های کاربردی ساخته شده در بالای سیستم عامل، می توانند با یکدیگر تعامل داشته باشند. بسیاری بر این باورند که بلاک چینهای رمزنگاری یکسان خواهند بود، شبکههایی مانند اتریوم، کاردانو، سولانا و سایرین همگی وجود خواهند داشت و برای کارکردها و اهداف مختلف مورد استفاده قرار میگیرند، اما همچنان میتوانند با یکدیگر ارتباط برقرار کنند.
اگر این مسیری است که ما میرویم، باید اتفاقی بیفتد تا به این شبکههایی که در حال حاضر محصور شدهاند، بتوانند با یکدیگر ادغام شوند.
اینجاست که پروژه های جالب و مبتکرانه ای مانند پولکادات وارد عمل می شوند. پولکادوت در حال کار بر روی تبدیل شدن به بلاک چین بلاک چین و اتصال بلاک چین های لایه 1 مختلف است تا بتوانند ارتباط برقرار کنند. بسیاری از افراد در فضای رمزنگاری به این دلیل از پولکادات به عنوان پروتکل لایه 0 یاد می کنند، زیرا به یک معنا در زیر لایه 1 ساخته می شود و می تواند آنها را همانطور که می نشینند و در بالای لایه 0 می سازند به هم متصل کند.
میتوانید در مقاله پولکادات ما درباره این رمزارز اطلاعات بیشتری کسب کنید.
سپس وارد لایه 3 میشویم که مانند لایه 0 با قابلیت همکاری مرتبط است. توجه داشته باشید که هیچ مرجع واحدی وجود ندارد که این شرایط را ایجاد کند یا استفاده از آنها را تعیین کند، بنابراین ممکن است این اصطلاحات و پروژهها را با برچسب متفاوت بشنوید. این به سادگی برداشت من است، زیرا این چیزی است که برای من منطقی است، و چیزی است که از دنبال کردن فضا یاد گرفته ام.
لایه 0 و لایه 3 اغلب برای توصیف مفهوم اتصال بلاک چین استفاده می شود. برخی ادعا می کنند که قابلیت همکاری در زیر لایه 1 ساخته شده است، و برخی ادعا می کنند که پروتکل های قابلیت همکاری در بالای راه حل های مقیاس بندی لایه 2 ساخته شده اند، که چگونه به اعداد 0 و 3 می رسیم.
در اصل، هر دو می توانند دقیق باشند، اما برای من، من معتقدم که می توانیم دقیق تر باشیم زیرا تفاوت در معماری پروتکل است. پروتکلهای لایه 3 اساساً راهحلهایی برای توانمندسازی شبکههای بلاک چین مختلف با قابلیتهای زنجیرهای متقابل هستند که به آنها اجازه میدهد بدون واسطه یا متولی با یکدیگر تعامل داشته باشند.
برخی از نمونههای راهحلهای لایه 3 مانند پروتکل اینترلجر (ILP) برای ریپل، پروتکل ارتباطات بین بلاک چین (IBC) کازماس، و همچنین پروژههای ایکون و کوانت هستند.
حالام راجب لایه 3 میگیم. باید تا به اینجای کار لایه 1 بلاک چین و لایه 2 و لایه 3 را درک کرده باشید.
کازماس رهبر فضای لایه 3 است و یک پروژه فوقالعاده پیشرفته و جالب است زیرا به عنوان یک پروتکل ارتباطی، یک زنجیره جانبی از طریق Cosmos SDK عمل میکند و پیشرو در مسابقه اتصال از طریق Cosmos Hub است. کازماس قبلاً پیشرفتهای زیادی در ارتباط بین اتریوم، زنجیره کرونوس Crypto.com ، زنجیره BNB و موارد دیگر داشته است.
میتوانید در مقاله اختصاصی ما در کازماس (ATOM) بررسی دقیقتری داشته باشید.
آیا لایه 1 بلاک چین های خودکفا می توانند زنده بمانند؟
ما توضیح دادیم که چگونه برخی از پروژهها مانند کاردانو، الگورند و الروند راهحلهای رمزنگاری منحصربهفرد و پیشرفته را برای مقیاسبندی در سطح لایه 1 انتخاب میکنند، در حالی که لایههای دیگر مانند اتریوم و بیتکوین به راهحلهای لایه 2 تکیه میکنند تا بخشی از ترافیک و ازدحام را روی زنجیرههای جانبی تخلیه کنند. پردازش معاملات خارج از زنجیره
شبکههای دیگری که مسیر خودکفا را انتخاب کردهاند و از مکانیسمهای اجماع پیشرفته در سطح لایه 1 برای مقیاسبندی استفاده میکنند، مانند سولانا، ثورچین، آوالانچ، فانتوم، ترون، ردیکس و دیگران هستند.
حقیقت این است که ما نمی دانیم کدام روش در درازمدت برنده خواهد شد… هک، به عنوان یک جامعه، ما حتی نمی توانیم تصمیم بگیریم که آیا مکانیسم های اجماع اثبات کار یا اثبات سهام هنوز برتر هستند. گزارش اخیر منتشر شده توسط کراکن نقاط قوت PoS در مقابل PoW را به خوبی خلاصه می کند:
در حالی که مردم به سرعت استدلال می کنند که اثبات سهام آینده است و به پروتکل هایی مانند سولانا و آوالانچ به عنوان شواهد اشاره می کنند، نکته بسیار مهمی که باید به خاطر داشت این است که حتی یک شبکه مانند اتریوم تحت آزمایش استرس قرار نگرفته است.
ما نمی دانیم که آیا راه حل های لایه 1 می توانند حجم تجربه شده توسط اتریوم را مدیریت کنند یا خیر. احتمالاً تا سالها این موضوع را نمیدانیم، یا احتمالاً هرگز نمیدانیم که آیا اتریوم به تسلط خود بر لایههای 1 ادامه میدهد، زیرا هیچ شبکه غیرمتمرکزی با ارزش کل قفل شده و تعداد تراکنشهایی که اتریوم تجربه میکند مطابقت ندارد.
اگرچه ما قبلاً شروع به دیدن شکاف هایی در زره شبکه هایی مانند سولانا و آوالانچ کرده ایم که نشان می دهد هنوز آماده نیستند تا به سطح اتریوم ارتقا پیدا کنند. به محض اینکه فعالیت شبکه شروع شد، سولانا در سال جاری با قطعی های متعدد مواجه شد و ما شاهد بودیم که کارمزدهای آوالانچ در هنگام انجام تراکنش های پیچیده شروع به افزایش کردند.
برخلاف سولانا، اتریوم هرگز قطعی را تجربه نکرده است، و اگرچه افزایش کارمزد در آوالانچ به هیچ وجه نزدیک به کارمزدهای بالای مشاهده شده در ETH نبود، AVAX تنها کسری از حجم فعالیت اتریوم را تجربه کرد. مشخص نیست که هر شبکه در شرایط مشابه بازار چگونه عمل خواهد کرد.
این امر بسیاری را به این باور می رساند که راه حل های مقیاس بندی لایه 2 آینده ضروری هستند، اما این بدان معنا نیست که شاردینگ و سایر راه حل های لایه 1 نمی توانند به خوبی راه حل های لایه 2 باشند، فقط اینکه هنوز هیچ کدام توسعه نیافته اند که ثابت شده باشد. خودشان دو شبکهای که مهمترین و پیشرفتهترین گامهای تکنولوژیک را در مسابقه مقیاسبندی لایه 1 برمیدارند، کاردانو و الگورند هستند و همه نگاهها به آن شبکهها خواهد بود تا ببینند اگر کسری از ترافیک را همانطور که در اتریوم میبینیم ببینند، چگونه با آن مقابله خواهند کرد.
سخن پایانی
بنابراین، همانطور که اکنون می دانید، پروتکل لایه 1 بلاک چین شبکه اصلی بلاک چین است که مسئولیت تراکنش های درون زنجیره ای و عملکرد اصلی را بر عهده دارد. لایه 1 شامل شبکه هایی مانند بیت کوین، اتریوم، کاردانو، سولانا و غیره است. لایه 2 راه حل های مقیاس پذیری هستند که وظیفه انجام تراکنش های خارج از زنجیره را به بیان ساده بر عهده دارند و می توانند شامل مواردی مانند جمع آوری خوش بینانه، جمع آوری Zk و حتی زنجیره های جانبی باشند. اینها شامل پروتکل هایی مانند پالیگان، آربیتروم، آپتیمیزم و شبکه لایتنینگ بیت کوین است.
سپس وارد لایههای 0 و لایه 3 میشویم که روی یا زیر پروتکلهای لایه 1 و 2 ساخته شدهاند و مسئولیت اتصال و قابلیت همکاری شبکههای بلاک چین را بر عهده دارند.
در آینده، این لایهها از جمله لایه 1 احتمالاً قادر به انجام کارهایی فراتر از مقیاسبندی و اتصال خواهند بود، و من از دیدن لایههای 4، 5 و موارد دیگر به عنوان نوآوریها و موارد استفاده جدید شگفتزده نخواهم شد. همانطور که خود اینترنت بر روی لایههایی ساخته شده است که از وب 1، وب 2 و وب 3 شروع میشود که در حال حاضر خود را در آستانه آن میبینیم، بلاک چین نیز به شیوهای مشابه در لایههایی تکامل مییابد که فناوریها و راهحلهای جدید بر روی آن ساخته میشوند. زیرساخت و چارچوب موجود